آراد نگو بلا بگو...
سلام گل نیلوفرم... هزار ماشاالله..مامانی هر چه قدر از شلوغیات بگم کم گفتم... آخه اگه بدونی چه پدری از من در میاری...دیگه حتی یک لحظه آروم و قرار نداری...الان یه هفته ای میشه که هزار ماشاالله دیگه خوب خوب راه میری و آسایش برای مامانی و بابایی نذاشتی... مگه یه جا بند میشی...فقط موقعی که خوابی یا بابایی خونست من میتونم یه مقدار به کارام برسم.. .از بس حرص میخورم که نمیتونم به کارای خونه برسم که دارم دیوونه میشم...روی تموم میزا و درا و خلاصه همه جای خونه اثر انگشتات وجود داره ... تا میخوام جایی رو تمیز کنم بلا فاصله میای و یه ردی از خودت بجا میزاری. ..خجالت میکشم وقتی یکی میاد خونمون و همه جا نا مرتبه ...بعضی وقتا از کارات خنده م میگیر...
نویسنده :
مامان آراد
0:45